رونیارونیا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

زیبای دلبندمان

تپش قلب کوچیک رونیا

1393/5/25 15:04
نویسنده : مامان و بابا
77 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

روز 11 فروردین وقتی دونستم 1 فرشته کوچولو تو دلم دارم آرامبوسبه بابا خبر دادم خیلی خوشحال شد و کلی ذوق کرد و بهم تبریک گفت محبت اون روز از اینکه 1 مسافر کوچولو تو راه داریم خیلی خوشحال شدیم و من 1 احساس خاصی داشتمزیبا برای اولین بار دارم 1 تجربه ای کسب میکنم (عجیب و دوست داشتنی)چشمک نمیدونستم چیکارا باید می کردم یا باید انجام بدم؟!سوال

از اون روز شروع به مطالعه درسخوان و جمع آوری اطلاعات کردم. برام جالب و دوست داشتنی بود...

خاله وحیده 1 نی نی تو دلش داشت که دختر بودزیبا قراره انشاا... مرداد ماه به دنیا بیاد...اولین کسی بود که از بودنت تو دلم باخبر شد خیلی خوشحال شد و بهمون تبریک گفت... بالاخره 23 فروردین با مراجعه به دکتر برای اولین بار که سونو شدم تپش قلب کوچیکت رو شنیدم(قبل سونو  برا سلامتی و ضربان قلبت آیة الکرسی خونده بودم) وای باورم نمیشد 1 موجود زنده تو دلمه که دارای ضربان قلبه بوسواقعا خدا چقدر بزرگه و ما قدر نعمت هاشو نمیدونیم!خجالتوقتی رسیدم خونه، بابا خونه بود وقتی ازم پرسید دکتر چی گفت؟ بهش گفتم قلب نی نی مون تاپ تاپ میزد و میگقت بابایی دوست دارم محبت خیلی خوشحال شد... برامون خیلی جالب بود 1 موجود کوچیک که ضربان قلب دارهزبان واقعا چه نعمتی خدا بهمون داده؟!!متنظر خدایا شکرتمحبت

بعد اطمینان از تپش قلبت به خانواده و دوستان و آشنایان خبر مسافر کوچولومونو دادیم... همه از شنیدن این خبر خوب کلی خوشحال شدند...خندونک

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)